عسگر باقری از ارومیه با اجراهای فوق العاده تا مرحله نیمه نهایی بالا رفت اما در این مرحله با نظرسنجی که انجام گرفت با فاصله بسیار اندک به حریفش باخت و حذف شد.در کلیپ بالا اقای باقری دو حریف خود از ترکیه را با نظر داوران از پیش رو برمیدارد و وارد مرحله بعدی میشود.
اعلام شد نتایج کنکور کشوری برپاشده دوباره به هر خانه محشری فرزند خویش را پدری کوفت با کتک بی عرضه خواند خواهر خود را برادری بردخترش سپیده زنی طعنه زد که هان تو از فرشته دختر همسایه کمتری آیا نگفتمت مرو از راه عاشقی دکتر شدن عزیز دلم نیست سرسری رد شد نسیم و مادر او با تشنجی در بخش سی سی یو شده امروز بستری حالش گرفته ناصر از این رو که عاطفه دیگر مرا قبول ندارد به همسری
آن دارد اعتراض به سهمیه ی پیام
وین دارد اعتراض به سهمیه ی پری زانوی غم گرفته رضا در بغل ولی بیژن سپرده گوش به آهنگ بندری شهرام شاکی است که خوردست حق او بهرام نورچشمی آقای آذری محسن قبول شد ادبیات فارسی تا بسترد غبار غم از روی انوری یک چند هم پیاله ی سعدی شود سپس درویشی اختیار کند برتوانگری جن و ملک به خاطر او نوحه می کنند کاخر نبود رشته از این رشته بهتری
این رشته خوب هست ولی پول ساز نیست بی پول نیز راه به جایی نمی بری امسال باز ژاله نیاورد رتبه ای زان روکه برکلاس خصوصی نزد سری خود را به یُمن شهریه ای تقویت نکرد پولی نکرد بیهده در جیب دیگری در دوره ی شبانه پذیرفته شد نگار زین روبه فکر شهریه افتاده مادری باید به هر طریق که باشد برای او مانتو فراهم آرد وجوراب و روسری کنکور! ای بهانه ی رد و قبول ما ای آنکه از هر آنچه که گویم فراتری
آخر چه لعبتی تو که دلها ربوده ای وزهرچه که تصور آن را کنم سری بس خوابها زچشم جوانان پرانده ای آن سان که رم کنند زبامی کبوتری درسایه ی تو بود که ساسان پزشک شد وزاتش تو بود دلش سوخت اصغری از دولت تو بود که فرزند رستگار شد خواستگار دختر مرحوم قیصری با مدرکی که بعد تو گیرند این و آن پیر و جوان دهند به هم درس دلبری این دیگ را که دولت مسکین نهاده بار ناپزتر از تو نیست به عالم چغندری
کنکور! ای مراد جوانان روزگار سرسخت مثل آهن و سد سکندری نام تو را سزاست گذارند کورکُن چون نیست ارمغان تو جز کوری و کری هرچند بوده ای همه را جاده صاف کن همواره چون وزارت راه و ترابری اکنون بیا ببین که به هر راه و نیمراه دانشگهی نشسته به امید مشتری روزی رسیده است که با اسکناس سبز لیسانس می دهند به هر ماده و نری تحصیل را چه سود وز مدرک چه فایده تا پارتی نباشد و نگشایدت دری
بنگر که پاره کاغذ لیسانس و دکتری دارند هر دو بر در کوزه برابری طولی نمی کشد که پی اخذ مدرکی باید که روی جانب سمساری آوری
ميدونم تو جووني پير شدي ميدونم آهنگ يو يو بازي كردنت آژير قرمز بود. ميدونم واسه دوچرخه و آتاري معدل بيست آوردي و هرگز نخريدن برات. مي دونم بچگيات بمبارون بود. ... مي دونم عشقت داريوش بود، مي دونم نظامت جديد بود... مي دونم كلاسات پر آدم بود مي دونم ..... ببين منو ، سرتو بگير بالا، گريه نكن رفيق، در عوض يه مرد و يه زن واقعي بار اومدي تموم شد رفت
لقمان حكيم، غلام سياهي بود كه در سرزمين سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره اي سياه و نازيبا داشت، ولي از دلي روشن، فكري باز و ايماني استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جواني برده اي مملوك بود، به دليل نبوغ عجيب و حكمت وسيعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ي آفاق شد. او مردي امين بود، چشم از حرام فرو مي بست، از اداي حرف ناسزا و بي مورد پرهيز مي كرد و هيچگاه دامن خود را به گناه نيالود و همواره در امور زندگي شرط عفت و اخلاص را رعايت مي كرد. بيشتر وقت خود را در همنشيني با فقها و دانشمندان و پادشاهان مي گذراند و مسئوليت خطير آنها را گوشزد مي كرد و آنها را از كبر و غرور برحذر مي داشت و خود نيز از احوال ايشان عبرت مي گرفت و در اين ميان فرزند برومند لقمان كه نظر پدر را به خود معطوف داشته بود، بيشتر مورد خطاب او قرار مي گرفت. هرچند نصايح لقمان بيشتر جنبه عمومي داشت و سعي لقمان بر اين بود كه در مناسبت هاي مختلف فرزندش و همچنين ساير مردم را پند و اندرز دهد كه در اين رابطه گوشه اي از اين پندها را در اين ايميل مرور مي كنيم : 1. فرزندم هيچ كس و هيچ چيز را با خداوند شريك مكن. 2. با پدر و مادرت بهترين رفتار را داشته باش. 3. بدان كه هيچ چيز از خداوند پنهان نمي ماند. 4. نماز را آنگونه كه شايسته است بپادار. 5. اندرز و نصيحت ديگران را فراموش مكن. 6. از بدان انتظار مردانگي و نيكي نداشته باش. 7. از مردم روي مگردان و با آنها بي اعتنا مباش. 8. با غرور و تكبر با ديگران رفتار مكن. 9. در مقابل پيش آمدها شكيبا باش. 10 . بر سر ديگران فرياد مكش و آرام سخن بگو. 11 . از طريق اسماء و صفات خداوند او را بخوبي بشناس. 12 . به آنچه ديگران را اندرز مي دهي خود پيشتر عمل كن. 13 . سخن به اندازه بگو. 14 . حق ديگران را به خوبي ادا كن. 15 . راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار. 16 . به هنگام سختي دوست را آزمايش كن. 17 . با سود و زيان دوست را امتحان كن. 18 . با بدان و جاهلان همنشيني مكن. 19 . با انديشمندان و عالمان همراه باش. 20 . در كسب و كار نيك جدي باش. 21 . بر كوته فكران و ضعيف عنصران اعتماد مكن. 22 . با عاقلان ايماندار مدام مشورت كن. 23 . سخن سنجيدة همراه با دليل را بيان كن. 24 . روزهاي جواني را غنيمت بدان. 25 . هم مرد دنيا و هم مرد آخرت باش. 26 . ياران و آشنايان را احترام كن. 27 . با دوست و دشمن، خوش اخلاق باش. 28 . وجود پدر و مادر را غنيمت بشمار. 29 . معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار. 30 . كمتر از درآمدي كه داري خرج كن. 31 . در همة امور ميانه رو باش. 32 . گذشت و جوانمردي را پيشه كن. 33 . هر چه كه مي تواني با مهمان مهربان باش. 34 . در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار. 35 . بهداشت و نظافت را هيچگاه فراموش مكن. 36 . هيچگاه دوستان و هم كيشان خود را ترك مكن. 37 . فرزندانت را دانش و دينداري بياموز. 38 . سواركاري و تيراندازي و ... را فراگير. 39 . در هر كاري از دست و پاي راست آغاز كن. 40 . با هر كس به اندازة درك او سخن بگو. 41 . به هنگام سخن متين و آرام باش. 42 . به كم گفتن و كم خوردن و كم خوابيدن خود را عادت بده. 43 . آنچه را كه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند. 44 . هر كاري را با آگاهي و استادي انجام بده. 45 . نا آموخته استادي مكن. 46 . با ضعيفان و كودكان سرّ خود را در ميان نگذار. 47 . چشم به راه كمك و ياري ديگران مباش. 48 . از بدان انتظار مردانگي و نيكي نداشته باش. 49 . هيچ كاري را پيش از انديشه و تدبر انجام مده. 50 . كار ناكره را كرده خود مدان. 51 . كار امروز را به فردا مينداز. 52 . با بزرگتر از خود مزاح مكن. 53 . با بزرگان سخن طولاني مگو. 54 . كاري مكن كه جاهلان با تو جرأت گستاخي پيدا كنند. 55 . محتاجان را از مال خود محروم مگردان. 56 . دعوا و دشمني گذشته را دوباره زنده مكن. 57 . كار خوب ديگران را كار خود نشان مده. 58 . مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده. 59 . با خويشاوندان قطع خويشاوندي مكن. 60 . هيچگاه پاكان و پرهيزكاران را غيبت مكن. 61 . خودخواه و متكبر مباش. 62 . در حضور ايستادگان منشين. 63 . در حضور ديگران دندان پاك مكن. 64 . با صداي بلند آب دهان و بيني را پاك مكن. 65 . به هنگام خميازه دست بر دهان خويش بگذار. 66 . حالت خستگي را در حضور ديگران ظاهر مكن. 67 . در مجالس انگشت در بيني مينداز. 68 . كلام جدي را با مزاح آميخته مكن. 69 . هيچكس را پيش ديگران خجل و رسوا مكن. 70 . با چشم و ابرو با ديگران سخن مگو. 71 . سخن گفته شده را تكرار مكن. 72 . از شوخي و مزاح خود كمتر كن. 73 . از خود و خويشاوندان نزد ديگران تعريف مكن. 74 . از پوشيدن لباس و آرايش زنان پرهيز كن. 75 . از خواسته هاي نابجاي زن و فرزندان پيروي مكن. 76 . حرمت هر كس را در حد خود نگاه دار. 77 . در بد كاري با اقوام و دوستان همكاري مكن. 78 . از مردگان به نيكي ياد كن. 79 . از خصومت و جنگ افروزي جدا پرهيز كن. 80 . با چشم احترام به كار ديگران نگاه كن.
ورود توريست ممنوع! بازديد از نقاط ناشناخته و مرموز در گوشه و كنار دنيا، يكي از كارهاي مورد علاقه گردشگران ماجراجويي است كه براي تجربه ترس و وحشت قدم به اين مكان ها مي گذارند؛ افراد با دل و جرأتي كه دوست دارند در طول سفر، حادث ههاي جديدي را تجربه كنند. با وجود اين، درهاي ورودي بعضي از اين مكان ها، به خاطر اتفاق هاي دلهره آوري كه در آنجا رخ داده به روي گردشگران بسته است و به هيچ گردشگري توصيه نمي شود كه از نزديك از اين منطق هها بازديد كند يا به تنهايي قدم به داخل آنها بگذارد. جنگل تاريك- ژاپن ها يا « يورئي » يكي از وحشتناك ترين مناطق ژاپن به شمار مي رود؛ جايي كه به اعتقاد مردم اين كشور « آئوكيگاهارا » جنگل روح هاي سرگردان در ميان شاخ و برگ درختان اين جنگل مخوف پرسه مي زنند و با زمزمه اي آرام از مرگ مي گويند. هرچند وزش باد و پيچيدن آن در ميان شاخ و برگ درختان اين جنگل باعث به وجود آمدن چنين صداي مخوفي مي شود اما سابقه اين مكان رعب آور باعث شده خيلي ها از تنها ماندن در جنگل آئوكيگاهارا هراس داشته باشند. هم شناخته مي شود و در كوهستان فوجي قرار گرفته و همه جاي آن از « جنگل تاريك » آئوكيگاهارا كه بين محلي ها با نام درخت هاي انبوه انباشته شده است. نكته عجيب اينجاست كه خيلي ها معتقدند اين جنگل، بهترين مكان براي مردن است! تعداد زياد خودكشي هاي انجام گرفته در اين جنگل هم به اين شايعات دامن زده و اين طور به نظر مي رسد كه شاخ و برگ درختان، افرادي را كه در اين جنگل تنها مي مانند به مرگ دعوت مي كند. البته رفتن به اين جنگل كار ساد هاي نيست و به خاطر اينكه مسير منتهي به جنگل آئوكيگاهارا از سنگ هاي آتشفشاني پوشيده شده، رسيدن به اين جنگل با دشواري هاي زيادي همراه است. افراد محلي و بوميان منطقه ادعا مي كنند كه به جز حضور ارواح، در اين جنگل، اتفاقات غيرطبيعي زيادي هم رخ م يدهد؛ هرچند تاكنون آمار دقيقي از افرادي كه در آئوكيگاهارا دست به 78 جسد از ميان شاخ و برگ هاي جنگل مرگ پايين كشيده ، خودكشي زده اند در جايي ثبت نشده اما فقط در سال 2002 شدند و همين موضوع باعث شد اسم آئوكيگاهارا، بيشتر از قبل بر سر زبا نها بيفتد اما ماجرا به همين جا ختم نشد چرا كه چهار سال بعد، 16 خودكشي ديگر در اين جنگل به ثبت رسيد. نكته جالب اينجاست كه اگر كسي قدم به اين جنگل تاريك بگذارد، از همان ابتدا در گوشه و كنار آن با تابلوهايي روبه رو قبل از اينكه تصميم به خودكشي بگيريد با » يا «. لطفا در تصميم خود تجديدنظر كنيد » مي شود كه روي آنها جمله هايي مثل نوشته شده است! اما هيچ كدام از اين راهكارها نتيجه مطلوبي نداشته اند و خودكشي ها در آئوكيگاهارا «. پليس مشورت كنيد همچنان ادامه دارد. باغ هاي سمي- ايتاليا، انگليس پادوآ يكي از معروف ترين فضاهاي سبز كشور ايتالياست كه به خاطر گياهان دارويي و سمي اي كه از قرن پانزدهم در آن پرورش داده ميشود معروف ميشود. از آنجا كه بارها اتفاق هاي ناگواري براي بازديدكننده هاي آن پيش آمد، اين مكان هم به فهرست نقاط ممنوعه دنيا براي سفر كردن اضافه شد. قضيه از اين قرار بود كه بسياري از بازديدكننده هايي كه با اين گياهان سمي آشنايي نداشتند بر اثر تماس اشتباهي يا عمدي، دچار مسمويت هاي شديد مي شدند و حتي در بعضي موارد جانشان هم به خطر مي افتاد. به همين خاطر، با وجود زيبايي هاي زياد اين باغ، در آن به روي گردشگران بسته شده است. به جز پادوآ، باغ ديگري به اسم آلنويك هم در انگليس وجود دارد كه به تازگي مجوز كشت گياهان سمي و دارويي با اهداف مشخص را به دست آورده؛ به همين دليل افراد عادي اجازه ورود به اين باغ را ندارند. گورستان سنت لوئيس- آمريكا گورستان ها، هميشه به عنوان مرموزترين و رعب آورترين نقاط دنيا شناخته مي شوند. گورستان سنت لوئيس يكي از مكان هاي ترسناكي است كه اسمش در فهرست مكان هاي ممنوعه براي سفر ثبت شده. سنت لوئيس، اسم يكي از سه گورستان كاتوليك ها در نيواورلئان لوئيزياناست. از آنجا كه آب هاي زيرزميني زيادي از اين منطقه عبور مي كنند، مسوولان گورستان تصميم گرفتند قبرهاي آن را در بالاي زمين بسازند؛ براي همين هر سه گورستان روي سرداب هاي زيرزميني بنا شده اند. بيشتر قسمت هاي اين گورستان در قرن هجدهم و نوزدهم ساخته شده و در نتيجه از رنگ و روي قبرها پيداست كه سال هاي زيادي از زمان دفن اجساد در آنها مي گذرد. افرادي كه به اين منطقه سفر مي كنند اجازه ندارند اين گورستان را به تنهايي ببينند؛ چون فضاي آن طوري است كه بدون استثنا بيشتر افرادي كه به تنهايي به آن قدم گذاشته اند، با وحشت و دلهره زيادي روبه رو شده اند؛ آن قدر كه بعضي ها به فكر خودكشي هم افتاده اند. به خاطر همين افرادي كه دوست دارند از نزديك اين گورستان اسرارآميز را ببينند بايد با گروه هاي گردشگري به اين منطقه سفر كنند. محوطه مري كينگ- اسكاتلند از سال ها پيش، محوطه زيرزميني مري كينگ در شهر قديمي ادينبورگ اسكاتلند به عنوان يكي از اسرارآميزترين و ترسناك ترين مكان ها شناخته مي شود؛ منطقه اي كه هيچ گردشگري به تنهايي جرأت حضور در آن را ندارد. از سال 1645 زندگي در اين محوطه زيرزميني، براي هميشه از بين رفت. آنهايي كه در اين منطقه زندگي مي كردند به بيماري طاعون دچار شدند. مسوولان شهر هم تصميم گرفتند اين جايگاه زيرزميني را بر سر ساكنان آن خراب كنند تا افرادي كه دچار طاعون شده اند همان جا بميرند. با اين حال پزشكان زيادي براي مداواي طاعون زده ها داوطلب شدند. « خيابان بخشش » آنها لباس هاي مخصوصي مي پوشيدند تا گرفتار اين بيماري مهلك نشوند. شايد به همين دليل است كه اسم را به جايي كه مري كينگ در آنجا واقع شده داده اند. با اينكه تصميم مسوولان شهر براي خراب كردن اين محوطه با موافقت روبه رو نشد، اما بيشتر ساكنان طاعون زده اين منطقه به خاطر بيماري جانشان را از دست دادند. از همان زمان، خيلي ها درمورد ديده شدن روح سرگردان افرادي كه در مري كينگ مرده بودند، صحبت ميكردند. با گذشت سال ها هنوز هم گفته مي شود كه در اين مكان رعب آور روح دختربچه اي به نام آني بارها و بارها ديده شده است. آنهايي كه مدعي اند آني را ديد هاند مي گويند كه او هميشه به خاطر گم كردن عروسكش با چهره اي گريان ديده شده است. براي همين گردشگران پردل و جرأتي كه به صورت گروهي به مري كينگ مي آيند به عنوان هديه، براي آني عروسك مي آورند و يك اتاق پر از عروسك در اين محوطه به چشم م يخورد. قصر ماشيكول- فرانسه قصر ماشيكول در فاصله سال هاي 1404 تا 1440 محل زندگي جيل دو رايس شواليه بريتون بود. اما رايس به خاطر شواليه بودنش مشهور نشده بود بلكه به خاطر جنايت هاي زيادي كه انجام داده بود به شهرت رسيده بود. او يكي از معروف ترين قاتلان سريالي كودكان خردسال در قرن پانزدهم بود. در فاصله سال هاي 1432 و 1433 جنازه اولين كودك پيدا شد و پس از آن قتل ها يكي پس از ديگري به وقوع پيوستند. كم كم تعداد قرباني ها زياد شد اما هيچ ردي از قاتل ب يرحم آنها پيدا نمي شد. جيل دو رايس در تمام اين سال ها قربانيانش را در قصر ماشيكول يعني جايي كه در آن زندگي مي كرد به كام مرگ مي كشاند. اما بالاخره اين شواليه مشهور فرانسوي شناسايي و دستگير شد. البته او مدتي بعد در 26 اكتبر 1440 در شهر نانت به دار آويخته شد و از آن موقع به بعد، اقامتگاه او به يكي از مخوف ترين نقاط دنيا تبديل شد. گفته مي شود اين شواليه قاتل بعد از كشتن قرباني هاي كم سن وسالش جنازه بيشتر آنها را در ديوارهاي قصرش مخفي مي كرد. نكته عجيب اينجاست كه بعدها كه اين مكا نها مورد جست وجو قرار گرفتند، بعضي از جسدها به دليل فرسودگي ساختمان از در و ديوار بيرون زدند. به خاطر همين سفر به اين منطقه از فرانسه و بازديد از قصر ماشيكول به تنهايي امكان پذير نيست و افراد علاقه مند بايد با يك گروه گردشگري همراه شوند. معدن آسبستوس- كانادا معدن آسبستوس يكي از معادن ششگانه طبيعي پنبه نسوز در كاناداست. اين ماده مقاومت بسيار بالايي در برابر گرما دارد و به سادگي آتش نمي گيرد و اين تنها خاصيت خوب آن است اما از طرفي چنانچه فردي مدام در مجاورت پنبه نسوز قرار بگيرد و از هواي اطراف آن تنفس كند، نه تنها احتمال ابتلا به بيماري سرطان در او زياد مي شود بلكه ممكن است به بيماري هاي ديگري هم دچار شود. استخراج اين ماده به حدي خطرناك است كه اتحاديه اروپا بهرهبرداري از آن را در سراسر اروپا ممنوع كرده. اين در حالي است كه كارگران معادن پشم شيشه منطقه تتفورد در كانادا همچنان در حال فعاليت هستند و از همه مهم تر اينكه در بخش هاي مسكوني اطراف معدن، خانواده هاي بسياري در كنار نخاله هاي پنبه نسوز زندگي مي كنند. با اين حال طبعيت زيبا و بكر اطراف معدن، گردشگران زيادي را به اين منطقه م يكشاند؛ افرادي كه از خطرناك بودن پنبه نسوز بي خبرند و از سر كنجكاوي به داخل معدن هم سرك مي كشند. به همين خاطر سفر به اين منطقه هم ممنوع اعلام شده مگر در موارد خاص و با رعايت نكات ايمني و همراه داشتن ماسك اكسيژن براي تنفس هواي عاري از پشم شيشه. پل هاي خودكشي- آمريكا، جمهوري چك، انگليس ل طلايي سانفرانسيسكو هم يكي از مكان هايي است كه بازديد از آن به هيچ گردشگري توصيه نمي شود. براي اينكه با دليل اين كار آشنا شويد بهتر است نام ديگر پل را بدانيد. پل طلايي سانفرانسيسكو بين مردم اين منطقه با نام پل خودكشي شناخته مي شود. چرا كه افراد زيادي در طول سال براي خودكشي به آنجا مي روند و با پريدن به درون رودخانه زير پل به زندگي شان خاتمه مي دهند. طبق آخرين آمارها تا به حال 1200 نفر روي پل سانفرانسيسكو دست به خودكشي زده اند. داستان هاي عجيب شنيده شده درباره اين پل، باعث شد كه اريك استيل مستندساز معروف انگليسي در سال 2005 به مدت چند ماه از تمام اتفاقاتي كه روي پل مي افتاد فيلمبرداري كند. نتيجه اين كار باوركردني نبود چرا كه در مستند، فيلم خودكشي 23 نفر ضبط شده بود. اين مستند جنجالي همان سال، با نام پل منتشر شد و توجه بسياري از گردشگران را به اين منطقه جلب كرد. البته پل طلايي سانفرانسيسكو تنها پل ممنوعه دنيا نيست؛ پل يابود جورج واشنگتن در سياتل هم به عنوان دومين پل مرگبار آمريكا، بازديدكننده هاي زيادي را به اين منطقه مي كشاند. طبق آمارها تا به حال بيش از 230 نفر خودشان را از بالاي اين پل به پايين انداخته اند. در جمهوري چك و شهر پراگ هم پلي به نام نوسل وجود دارد كه به خاطر خودكشي هاي زياد افراد نااميد، معروف شده است. در اين پل هم 300 نفر دست به خودكشي زد هاند. آمار خودكشي هاي روي اين پل در دهه 90 آن قدر زياد شده بود كه بالاخره در سال 1997 ميله هايي به ارتفاع سه متر روي اين پل نصب شد تا مانع از پريدن افراد شود. پل هارنسي لين در لندن هم يكي از ديگر پ لهاي مرگبار جهان است كه هر سال افراد زيادي براي اينكه خودشان را به آغوش مرگ بسپارند روي اين پل قدم مي گذارند. به همين دليل بازديد از اين پل هم به هيچ گردشگري توصيه نمي شود.
عده اي هستند كه بعد از مرگ خود براي انتقام يا براي مشهور شدن يا به علت نداشتن هيچ وارثي وصيت هايي ميكنن كه مورد تعجب همگان ميشود.در زير تعدادي از اين وصيت هاي عجيب را ميخوانيم: -1 بچه بيشتر بياري ارث را ميبري:چارلز وانس ميلر،در سال 1926 درگذشت،او يك وكيل بود اما هيچ وارثي نداشت به همين علت وصيت كرد تا اموالش را بفروشند و به زني كه بيشترين بچه را به دنيا آورده بدهند.در اين رقابت چهار زن با به دنيا اوردن 9 فرزند به مقدار مساوي از دارايي هاي ميلر برخوردار شدند.او با مرگ خود باعث شد 36 بچه زندگي خوبي داشته باشند. -2 روزي يك شاخه گل: جك بني يك از كمدين هاي بزرگ آمريكا،بسيار عاشق همسرش بود.او وصيت كرد بعد از مرگش هر روز يك شاخه گل رز به درب خانه همسرش ببرند.اين كار به مدت 9سال انجام شد تا سرانجام او نيز درگذشت. -3 همه چيز مال سگم:الكساندر مك كويين يكي از طراحان خوب لباس،هيچ وارثي نداشت و تنها دوستش سگش بود او تمام دارايي خود را به اين سگ بخشيد و مقدار زيادي نيز به كميته هاي حمايت از حيوانات كمك كرد. -4 اززندگي درجوب تا كاخ نشيني:به مانند بالا كارلوتا ليبنستين پس از مرگش در سال 1991 مقدار زيادي پول براي سگ خود به ارث گذاشت او همچنين خانه بزرگ و ويلايي خود را به تعدادي سگ بخشيد تا ديگر در جوي آب نخوابند و خانه بزرگي داشته باشند. -5 ملكه خساست:در سال 1997 وقتي هري هلمسلي درگذشت يك خانه به ارزش ميليون ها دلار از خود به يادگارگذاشت.همسر سابق او اين اموال را مصادره كرد و با داشتن ثروت بسيار به علت پرداخت نكردن ماليات به زندان رفت.او در سال 2007 از دنيا رفت و تنها مقدار كمي براي نوه هاي خود به يادگارگذاشت و حتي به دو تا از نوه هاي خود هيچي نداد. -6 به خاك نسپاريد:جرمي بنتهام كه در دوران خود يك دانشمند و فيلسوف بزرگ بود در سال 1832 درگذشت و وصيت كرد تا بدن اورا با يونجه پر كنند و بر روي يك صندلي بگذارند.بدن او امروزه در دانشگاه لندن وجود دارد. -7 انتقام با سيگار:ساموئل برت به خاطر مخالفت هاي همسرش نميتوانست سيگار بكشد او پس ار مرگ وصيت كرد تا اموالش به همسرش برسد به اين شرط كه او روزي 5 سيگار بكشد. -8 يه قوطي قبر:شايد شما اسم فرد باير را نشنيده باشيد اما حتما قوطي هاي چيپس را ديده ايد.او با اختراع اين قوطي ها توانست كمك عظيمي به اين عرصه بكند.او وصيت كرد تا پس از مرگش. بدنش را در اين قوطي جاي دهند. -9 خاك سپاري در فضا:ژان رودنبري در سال 1991 درگذشت.او خالق پيشتازان فضا بود و وصيت كرد تا بدنش به فضا برود .مقداري از بدن او با شاتل كلمبيا به آسمان برده شد و باقي بدنش در سفرهاي بعدي به فضا برده شد. -10 آرزوي مرگ:ژان كنور در سال 1997 در كنتاكي درگذشت و يك خانه به ارزش زيادي براي بازيگر فيلم آرزوي مرگ به ارث گذاشت اما خواهر او بسيار مخالفت كرد و تنها نيمي از دارايي او به اين بازيگر رسيد و او نيز اين پول را به خيريه بخشيد.
Men Are Just Happier People مردان اصولا آدم هاي شادتري هستند ?What do you expect from such simple creatures از موجودي به اين سادگي چه انتظاري داري؟ .Your last name stays put نام خانوادگي تو باقي مي ماند .The garage is all yours تمام فضاي گاراژ به تو تعلق داره .Wedding plans take care of themselves برنامه ريزي براي عروسي خود بخود انجام ميشه .Chocolate is just another snack شكولات هم يك خوردني ديگه ست .You can be President مي توني رئيس جمهور بشي .You can never be pregnant هرگز حامله نميشي .wear a white T-shirt to a water park You can براي رفتن به پارك آبي مي توني تي شرت سفيد بپوشي .You can wear NO shirt to a water park براي رفتن به پارك آبي مي توني اصلا هيچي نپوشي .truth Car mechanics tell you the مكانيك اتومبيل به شما راست ميگه .urinal The world is your تمام دنيا آبريزگاه توست gas station restroom because this one is just too You never have to drive to another .icky مجبور نيستي مصافت زيادي تا پمپ بنزين بعدي رانندگي كني به اين دليل كه دستشوئي اين يكي خيلي كثيفه .a bolt You don't have to stop and think of which way to turn a nut on مجبور نيستي براي اينكه بدوني مهره رو از كدوم طرف روي پيچ بچرخوني مدتي فكر كني .Same work, more pay كار يكسان، درآمد بيشتر .Wrinkles add character چين و چروك به تو شخصيت ميده Wedding dress $5000. Tux rental-$100.100 لباس عروس 5000 دلاره، هزينه يك شب كرايه تاكسيدو فقط 100 دلاره .your chest when you're talking to them People never stare at وقتي با ديگران حرف مي زني به سينه ت نگاه نمي كنن .feet New shoes don't cut, blister, or mangle your كفش نو پاي تو رو زخم نمي كنه، .time One mood all the مي توني هميشه يك حالت داشته باشي .over in 30 seconds flat Phone conversations are مكالمه تلفني تو فقط سي ثانيه طول مي كشه .You know stuff about tanks خيلي چيز درباره مخزن آب توآلت مي دوني .A five-day vacation requires only one suitcase براي 5 روز مرخصي فقط به يك چمدان احتياج داري .jars You can open all your own خودت مي توني در تمام بطري ها رو باز كني .for the slightest act of thoughtfulness You get extra credit با كوچكترين كار متفكرانه اعتبار زيادي كسب مي كني .still be your friend If someone forgets to invite you, He or she can اگر كسي فراموش كرد تو رو دعوت كنه، چه زن و چه مرد، بازم دوست تو باقي مي مونه .Your underwear is $8.95 for a three-pack سه تا شورت براي تو فقط 8,95 دلار خرج داره .enough Three pairs of shoes are more than سه جفت كفش از سرت هم زياده .problems in public You almost never have strap هرگز در اماكن عمومي مشكلي با بند لباس زير نداري .You are unable to see wrinkles in your clothes تو قادر به ديدن چروك لباست نيستي .color Everything on your face stays its original هرچيزي روي صورت تو هميشه به رنگ طبيعي باقي مي مونه .hairstyle lasts for years, maybe decades The same يك مدل مو براي سالها، و يا ده ها سال كافيه .You only have to shave your face and neck تو فقط بايد موهاي صورت و گردنت رو بتراشي .You can play with toys all your life در تمام عمر مي توني با اسباب بازي بازي كني .one color for all seasons -- One wallet and one pair of shoes يك كيف پول و يك جفت كفش....و يك رنگ براي تمام فصلها كافيه .You can wear shorts no matter how your legs look پاهات هر شكلي كه باشن بازم مي توني شلوار كوتاه بپوشي .with a pocket knife You can 'do' your nails مي توني با چاقوي جيبي ناخن هات رو تميز و مرتب كني .You have freedom of choice concerning growing a mustache براي سبيل گذاشتن اختيار تام داري .On December 24 in 25 minutes You can do Christmas shopping for 25 relatives . مي توني براي 25 نفر از بستگان روز 24 دسامبر در عرض 25 دقيقه هديه بخري .No wonder men are happier پس عجيب نيست كه مردها شادتر هستن
در حوزه سينما، برازنده آلفرد هيچكاك است. جملاتي منتخب از او در خاطر « استاد مسلم » سال ها گذشته و هنوزهم لفظ مانده است. كارگرداني كه هنوز بسيار مي توان از او آموخت.
1 - تلويزيون حق زيادي به گردن روانشناسي دارد؛ هم از اين نظر كه اطلاعات خوبي درباره آن م يدهد و هم اين كه نياز به روانشناسان را افزايش مي دهد. -2 ديالوگ ها، صداهايي هستند مثل ديگر سروصداهاي فيلم. از زبان كساني خارج مي شوند كه در حقيقت، چشم هايشان مشغول روايت داستان است. 3 - كنايه والاترين وجه ادبيات است. دارد. اگر از يك بازيگر خوششان نيايد فقط كافي است كه پاك كن را بردارند. « ديزني » 4 - بهترين انتخاب بازيگر را كمپاني ( 5 - من آدم ترسويي هستم اين فهرست چندتا از چيزهايي است كه آدرنالين خونم را بالا مي برد: 1) بچه هاي كوچك 2 پليس ها 3) ارتفاع 4) اين كه فيلم بعدي ام به اندازه آخرين فيلمي كه ساخته ام خوب نباشد. 6 - من تمام سعي ام را به كار گرفتم تا از هر نوع سختي و پيچيدگي دور باشم. مي خواهم همه چيز دور و بر م ساكت و به شفافيت بلور باشد. 7 - فيلم خوب فيلمي است كه حتي اگر صدايش را هم قطع كنيد، تماشاگران كاملا در جريان داستان قرارگيرند. 8 - زمان فيلم بايد متناسب با حوصله تماشاگر باشد. براي من يك كمدي بزرگ است. يعني جز اين هم نبايد مي بود. « فيلم رواني » - 9 10 - از اين كه بتوانم تماشاگرها را مثل پيانو بنوازم واقعا لذت مي برم. 11 -صحنه هاي قتل را مثل صحنه هاي عاشقانه فيلم برداري كنيد و صحنه هاي عاشقانه را مثل صحنه هاي قتل. تنها بازيگري است كه واقعا عاشقش هستم. « كري گرانت » - 12 13 - واقعا درك نمي كنم چرا خيلي ها آزمايشات شان را سر صحنه فيلم برداري انجام مي دهند. به نظر من همه چيز بايد از قبل روي كاغذ آورده شود. مثل آهنگسازي كه بعد از ساعت ها كلنجار و بالا و پايين كردن نت ها، دست آخر موسيقي زيبايي مي سازد. چيزي كه بايد به دانشجوها آموزش بدهيم اين نوع قدرت تخيل است. اين عنصر مهمي است كه معمولا همه ناديده اش مي گيرند. 14 - تخم مرغ ها مرا به وحشت مي اندازند. حتي بدتر از وحشت، حالم را به هم مي زنند. يك حجم كروي سفيد، بدون هيچ منفذي... تا به حال چيزي مشمئز كننده تر از شره زرده تخم مرغ بعد از شكستن ديده ايد؟ خون به خاطر رنگ قرمزش آدم را سر حال مي آورد. اما زرده تخم مرغ... اه! من كه تا به حال حاضر به مزه كردنش نشده ام. 15 - درك مقوله ترس آنقدرها هم سخت نيست. ما همه در كودكي از چيزهايي مي ترسيديم. مثلا از اين كه شنل قرمزي كوچولو با گرگ بد گنده روبه رو شود. الان هم چيزي عوض نشده. چيزي كه امروز ازش مي ترسيم از همان جنسي است كه ديروز ما را مي ترساند. فقط نوع گرگ را عوض كرده اند. 16 - انتقام شيرين است و چاق تان هم نمي كند. 17 - بزرگ ترين شانسي كه در زندگي ام آوردم اين است كه واقعا آدم ترسويي هستم. راستش از اين لحاظ احساس سعادت مي كنم. اين براي من يك موهبت است كه مقداري ترس در خودم حس كنم، چون به نظرم يك قهرمان شجاع نمي تواند يك فيلم پرتعليق بسازد. 18 - روزي كسي به من گفت كه هر دقيقه يك قتل رخ مي دهد. بنابراين من ديگر وقتتان را نمي گيرم. برگرديد سركارتان. 19 - تنها راه خلاصي من از ترس هايم اين است كه درباره شان فيلم بسازم. 20 - يك راه حل عالي براي گلودردتان سراغ دارم: ببريدش. 21 -سابق بر اين هم بدمن ها سبيل هاي تابيده داشتند و هر وقت سگي مي ديدند لگدي نثارش مي كردند. امروزه تماشاگران باهوش تر شده اند. آن ها ديگر دوست ندارند روي صورت آدم بده، نور تاكيدي بيندازيم و از بقيه جدايش كنيم. بدمن هاي امروزي بايد از ميان مردم عادي و با همان ضعف ها و شكست ها انتخاب شوند. 22 - آدم كش ها در فيلم ها هميشه خيلي تروتميز و شيك نشان داده شده اند. كاري كه من انجام م يدهم اين است نشان دهم كشتن يك انسان، مي تواند چه قدر سخت و كثيف باشد. 23 - من ضد پليس ها نيستم. فقط از آن ها مي ترسم.
لطفا پس از شنيدن صداي بوق ..و پيام هاي زير ..پيغام بگذاريد : پيغام گير حافظ : رفته ام بيرون من از كاشانه ي خود غم مخور! تا مگر بينم رخ جانانه ي خود غم مخور! بشنوي پاسخ ز حافظ گر كه بگذاري پيام زآن زمان كو باز گردم خانه ي خود غم مخور ! پيغام گير سعدي: از آواي دل انگيز تو مستم نباشم خانه و شرمنده هستم به پيغام تو خواهم گفت پاسخ فلك را گر فرصتي دادي به دستم پيغام گير فردوسي : نمي باشم امروز اندر سراي كه رسم ادب را بيارم به جاي به پيغامت اي دوست گويم جواب چو فردا بر آيد بلند آفتاب پيغام گير خيام: اين چرخ فلك عمر مرا داد به باد ممنون توام كه كرده اي از من ياد رفتم سر كوچه منزل كوزه فروش آيم چو به خانه پاسخت خواهم داد! پيغام گير منوچهري : از شرم به رنگ باده باشد رويم در خانه نباشم كه سلامي گويم بگذاري اگر پيغام پاسخ دهمت زان پيش كه همچو برف گردد رويم! پيغام گير مولانا : بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم! شوري برانگيزم به پا.. خندان شوم شادان شوم! برگو به من پيغام خود..هم نمره و هم نام خود فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم! پيغام گير بابا طاهر: تليفون كرده اي جانم فدايت! الهي مو به قوربون صدايت! چو از صحرا بيايم نازنينم فرستم پاسخي از دل برايت! وپيغام گير نيما : چون صداهايي كه مي آيد شباهنگام از جنگل از شغالي دور گر شنيدي بوق بر زبان آر آن سخن هايي كه خواهي بشنوم در فضايي عاري از تزوير ندايت چون انعكاس صبح آزا كوه پاسخي گيرد ز من از دره هاي يوش پيغام گير شاملو : بر آبگينه اي از جيوه ء سكوت سنگواره اي از دستان آدمي تا آتشي و چرخي كه آفريد تا كليد واژه اي از دور شنوا در آن با من سخن بگو كه با همان جوابي گويمت آنگاه كه توانستن سرودي است پيغام گير سايه : اي صدا و سخن توست سرآغاز جهان دل سپردن به پيامت چاره ساز انسان گر مرا فرصت گفتي و شنودي باشد به حقيقت با تو همراز شوم بي نياز كتمان پيغام گير فروغ : نيستم.. نيستم.. اما مي آيم.. مي آيم ..مي آيم با بوته ها كه چيده ام از بيشه هاي آن سوي ديوار مي آيم.. مي آيم ..مي آيم و آستانه پر از عشق مي شود و من در آستانه به آنها كه پيغام گذاشته اند سلامي دوباره خواهم داد
روزي مردي از كوچه اي مي گذشت كه ناگاه خربزه اي ديد. گوشه اي افتاده بود و چشمك زنان او را به خوردنش وسوسه ميكرد. مرد به هرسو نظر كرد تا از صاحب خربزه نشاني يابد اما خبري از آن نبود.بي اختيار ميل به خوردنش كرد. خربزه را در دست گرفت و چرخاند .به سرش فكري خطور كرد.با خود گفت من قاچي از آن را ميخورم و مابقي را در گوشه اي مي اندازم تا كه هر كس از اين كوي گذر كرد با ديدن اين خربزه ي نيم خورده نزد خود گمان برد خاني از اينجا گذركرده و ميلش تنها اين تكه بوده از خربزه اي بدان شيريني.مرد دستش را روي خربزه كوفت و با خود گفت: آري تو را چند تكه خوردن بس است چرا كه غم از دست دادن حلاوت تو با شادي خاني من در تصور مردمان ابله بسي يكسان است چه بسا كه خاني را بيشتر خوشايند مي آيد مرا تا سيري. و بدان تصور يك قاچ كوچك از آن را خورد و خربزه ي دست خورده را به گوشه اي انداخت و در دل به ابلهاني كه مي انگارند اين شاهكار خاني با شوكت و شكم سير است كه يك تكه از آن دلش را زده و آنرا رها كرده مي خنديد. چند قدمي دور نشده بود كه فكري ديگر خاطرش را پريشان ساخت.با خود گفت: مگر ممكن است چنين خاني بدون نوكر و خدم باشد.بي گمان ته مانده را آنها خواهند خورد.برگشت و با ولع شروع كرد به خوردن تمامي خربزه.شادتر بود كه هم داستانش به حقيقت نزديكتر شده و هم خربزه اي بدان شيريني به هدر نرفته. همه را خورد و پوست آنرا به هر سو پرتاب كرد و گفت: بي گمان خادمين بي چاره مجبور بوده اند كه پشت سرورشان بدوند و خربزه را به نيش كشيده و درراه خورده باشند.پس من پوست ها را پراكنده ميسازم تا نيز نشاني باشد بر اين كه خدمه ي ايشان از يك دو نفربيشتر بوده اند. باز در فكر فرو رفت كه اين خان عظيم الشان و خدامش با پاي خود كه راه گز نميكنند.حقا كه قاطر نداشتن ايشان مايه ي شك است. مردك بي چاره دوباره بازگشت و با اندوه پوست هاي خربزه را به دندان كشيد و به ناچار هر طور كه بود خورد.يك آن به خود آمد و از خربزه هيچ نشاني نيافت.دست خود بر شكم زدو با چهره ايي حق به جانب زيرلب گفت: نه خاني آمد و نه خاني رفته!
روزي مردي به سفر ميرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه ميشود كه هتل به كامپيوتر مجهز است . تصميم ميگيرد به همسرش ايميل بزند . نامه را مينويسد اما در تايپ ادرس دچار اشتباه ميشود و بدون اينكه متوجه شود نامه را ميفرستد . در اين ضمن در گوشه اي ديگر از اين كره خاكي ، زني كه تازه از مراسم خاك سپاري همسرش به خانه باز گشته بود با اين فكر كه شايد تسليتي از دوستان يا اشنايان داشته باشه به سراغ كامپيوتر ميرود تا ايميل هاي خود را چك كند . اما پس از خواندن اولين نامه غش ميكند و بر زمين مي افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش ميرود و مادرش را بر نقش زمين ميبيند و در همان حال چشمش به صفحه مانيتور مي افتد گيرنده : همسر عزيزم موضوع : من رسيدم ميدونم كه از گرفتن اين نامه حسابي غافلگير شدي . راستش انها اينجا كامپيوتر دارند و هر كس به اينجا مي اد ميتونه براي عزيزانش نامه بفرسته . من همين الان رسيدم و همه چيز را چك كردم . همه چيز براي ورود تو رو به راهه . فردا ميبينمت . اميدوارم سفر تو هم مثل سفر من بي خطر باشه . واي چه قدر اينجا گرمه
آيا ميدانيد كه گاهي به هم مي رسيم و مي گوييم 120 سال زنده باشي يعني چه و از كجا آمده؟ براي چه نمي گوييم 150 يا 100 سال يا ... در ايران و در زمان ماقبل هجوم اعراب به ايران سال كبيسه را به اين صورت محاسبه مي كردند كه به جاي اينكه هر 4 سال يكروز اضافه كنند (كه البته اضافه هم مي كردند) هر 120 سال يك ماه را جشن مي گرفتند و كل ايران اين جشن برپا بود و براي اين كه بعضي ها ممكن بود يكبار اين جشن را ببينند و عمرشان جواب نمي داد تا اين جشن ها را دوباره ببينند به همين دليل ديدن اين جشن را به عنوان بزرگترين آرزو براي يكديگر خواستار بودند هر كسي براي طرف مقابل آرزو مي كرد تا آنقدر زنده باشي كه اين جشن باشكوه را ببيني و اين به صورت يك تعارف و سنتي بي نهايت زيبا درآمد. كه وقتي به هم مي رسيدند بگويند 120 سال زنده باشي!
اانگلستان: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده مي شود ايران: موفقيت مدير سنجيده نمي شود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است انگلستان: مديران بعضي وقتها استعفا مي دهند. ايران: عشق به خدمت مانع از استعفا مي شود. انگلستان: افراد از مشاغل پايين شروع مي كنند و به تدريج ممكن است مدير شوند. ايران: افراد مدير مادرزادي هستند و اولين شغلشان در بيست سالگي مديريت است. انگلستان: براي يك پست مديريت، دنبال مدير مي گردند. ايران: براي يك فرد، دنبال پست مديريت مي گردند و در صورت لزوم اين پست ساخته مي شود. انگلستان: يك كارمند ساده ممكن است سه سال بعد مدير شود. ايران: يك كارمند ساده، سه سال بعد همان كارمند ساده است، در حالي كه مديرش سه بار عوض شده. انگلستان: اگر بخواهند از دانش و تجربه كسي حداكثر استفاده را بكنند، او را مشاور مديريت ميكنند. ايران: اگر بخواهند از كسي هيچ استفاده اي نكنند، او را مشاور مديريت مي كنند. انگلستان: اگر كسي از كار بركنار شود، عذرخواهي مي كند و حتي ممكن است محاكمه شود. ايران: اگر كسي از كار بركنار شود، طي مراسم باشكوهي از او تقدير ميشود و پست مديريت جديد مي گيرد. انگلستان: مديران بصورت مستقل استخدام و بركنار مي شوند، ولي بصورت گروهي و هماهنگ كار مي كنند. ايران: مديران بصورت مستقل و غيرهماهنگ كار مي كنند، ولي بصورت گروهي استخدام و بركنار مي شوند. انگلستان: براي استخدام مدير، در روزنامه آگهي مي دهند و با برخي مصاحبه مي كنند. ايران: براي استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن مي كنند. انگلستان: زمان پايان كار يك مدير و شروع كار مدير بعدي از قبل مشخص است. ايران: مديران در همان روز حكم مديريت يا بركناريشان را مي گيرند. انگلستان: همه مي دانند درآمد قانوني يك مدير زياد است. ايران: مديران انسانهاي ساده زيستي هستند كه درآمدشان به كسي ربطي ندارد. انگلستان: شما مديرتان را با اسم كوچك صدا مي زنيد. ايران: شما مديرتان را صدا نمي زنيد، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمي دهد. انگلستان: براي مديريت، سابقه كار مفيد و لياقت لازم است. ايران: براي مديريت، مورد اعتماد بودن كفايت مي كند
آيا ميدانستيد كه تنها در طول زماني كه اين جمله را مي خوانيد در حدود 50 هزار سلول بدنتان ميميرد و سلول هاي جديد جايگزين آن مي شود آيا ميدانستيد كه در طول يك ساعت قلب شما آنقدر سخت كار مي كند كه مي تواند انرژي حمل يك جسم يك تني به اندازه يك كيلومتر از سطح زمين را تامين كند ؟ آيا ميدانستيد كه اولين دوقلوهاي آزمايشگاهي اولين بار در سال 1981 به دنيا آمدند ؟ آيا ميدانستيد كه اگر سلول هاي موجود بر روي پوست بدن انسان را به دنبال هم بچينيم، طول آن به 45 مايل خواهد رسيد ؟ آيا ميدانستيد كه در طول يك سال، قلب يك انسان عادي 40 ميليون بار مي تپد ؟ آيا ميدانستيد كه بيشتر انسانها در يك دقيقه 25 مرتبه پلك مي زنند و بطور ميانگين هر انسان سالانه بيش از 13 ميليون مرتبه پلك مي زند ؟ آيا ميدانستيد كه معده شما بايد هر دو هفته يكبار ماده مخاطي جديد ترشح كند در غير اينصورت خودش را هضم خواهد كرد ؟ آيا ميدانستيد كه شش سمت چپ كوچكتر از شش سمت راست است تا فضايي براي قلب ايجاد شود ؟ آيا ميدانستيد كه جراحي چشم يكي از پيشرفت هاي چشمگير در طب باستان به شمار مي رود ؟ آيا ميدانستيد كه عطسه در هنگام خارج شدن از دهان، سرعتي بالغ بر 100 مايل بر ساعت دارد ؟ آيا ميدانستيد كه اگر بدن شما خشك و يخ زده شود 10 % به وزن آن اضافه خواهد شد كه اين مقدار وزن اضافي را مايكرو ارگانيسم هايي كه بر روي بدن قرار دارند، تشكيل مي دهند ؟ آيا ميدانستيد كه براساس آمارهاي اخيرسازمان جهاني سلامتي، روزانه در حدود 100 ميليون فعاليت جنسي رخ ميدهد؟ آيا ميدانستيد كه زمانيكه گوشت و شير را با هم مي خوريد، بدن به هيچ وجه كلسيم شير را جذب نمي كند و بهتر است ميان مصرف گوشت و شير حداقل 2 ساعت فاصله باشد ؟ آيا ميدانستيد كه هر انسان در حدود نيم ساعت يك تك سلولي بوده است ؟ آيا ميدانستيد كه ما يك داروخانه كامل در بدن خود داريم و مي توانيم هر دارويي را در بدن خود توليد كنيم ؟ آيا ميدانستيد كه طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست ؟ آيا ميدانستيد كه محققان اخيراً به اين نتيجه رسيده اند كه كليه انسان 500 عملكرد متفاوت دارد ؟ آيا ميدانستيد كه ساختمان عملكرد دست وال، سگ، پرندگان (بال ها) و انسان دقيقاً مشابه است ؟ آيا ميدانستيد كه سريع ترين عضله بدن انسان زبان اوست ؟ آيا ميدانستيد كه شبكه چشم 135 ميليون سلول احساس دارد كه مسئوليت گرفتن تصاوير و تشخيص رنگها را بر عهده دارد ؟ آيا ميدانستيد كه چشم انسان حدود 135 ميليون سلول بينايي دارد كه معادل يك دوربين 135 مگاپيكسل عمل مي كند ؟ آيا ميدانستيد كه چشم سالم انسان ميتواند ده ميليون رنگ را مختلف را ببيند و آنها را از يكديگر تميز دهد ؟ آيا ميدانستيد كه گوش و بيني شما در تمام طول عمر به رشد خود ادامه مي دهند ؟ آيا ميدانستيد كه چشم هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده اند، اما رشد گوش و بيني ما هيچ وقت متوقف نمي شوند ؟ آيا ميدانستيد كه دندان تنها بخش از بدن انسان است كه ترميم نمي شود ؟ آيا ميدانستيد كه شواهد نشان داده است كه انسان از هفتاد هزار سال پيش لباس بر تن مي كرده است ؟ آيا ميدانستيد كه ضريب هوشي انسان هاي معمولي بين 85 تا 105 است ؟ آيا ميدانستيد كه هر تار موي انسان ميتواند تا وزن 100 گرم رشد كند ؟ آيا ميدانستيد كه يك انسان نهايتا ميتواند با سرعت 35 كيلومتر در ساعت بدود ؟ آيا ميدانستيد كه كالبد شكافي انسانهاي جديد بسيار بيشتر از انسانهاي قديمي طول ميكشد ؟ آيا ميدانستيد كه انسان با خوردن 20 نيش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد ؟ آيا ميدانستيد كه هر انسان ميتواند 1 دقيقه نفس خود را حبس كند و ركوردش در جهان 85 ثانيه است ؟ آيا ميدانستيد كه وزن اسكلت انسان بالغ 13 تا 15 كيلوگرم است ؟ آيا ميدانستيد كه انسان اوليه (ناندرتال ها) و اجداد اوليه انسان هر دو در يك زمان در اروپا بودند ؟ آيا ميدانستيد كه يك انسان 8 ثانيه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است ؟ آيا ميدانستيد كه لايه بيروني پوست انسان هر 2 هفته يكبار با سلولهاي جديد تعويض ميشود ؟ آيا ميدانستيد كه انسان 9 هزار سال پيش از ميلاد براي اولين بار به كشاورزي پرداخت ؟ آيا ميدانستيد كه دويست ميليون موجود زنده روي زمين وجود دارد كه انسان يكي از آنها است