عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 29 اسفند 1394
بازدید : 2205
نویسنده : وحید



:: موضوعات مرتبط: عکس های جالب , ,
تاریخ : شنبه 29 اسفند 1394
بازدید : 1663
نویسنده : وحید
تاریخ : شنبه 29 اسفند 1394
بازدید : 1824
نویسنده : وحید

امیریل ارجمند و یاسمینا باهر، دومین عید از زندگی مشترك‌شان را تجربه می‌كنند و حال و هوای بهاری خاصی در زندگی‌شان جریان دارد. آنها صداقت خاصی در كلام و رفتارشان دارند و همین صداقت در زندگی‌شان نیز كاملا نمود دارد و معتقد هستند كه صداقت می‌تواند پایه اصلی یك زندگی باشد. در روزهای منتهی به نوروز با این زوج دوست‌داشتنی برای خرید جام و آینه كه یكی از اجزای سفره هفت‌سین است، همراه شدیم

حس عجیب و زیبای نوروز
امیریل: همیشه نوروز برای من معنی زنده‌شدن و تولد دوباره را دارد. این حس را دارم كه اگر دردی یا رنجی داری یا چیزی آزارت می‌دهد با تمام شدن زمستان آن را كنار می‌گذاری و با حس تازه‌ای وارد نوروز می‌شوی. نوروز تازگی را در روحیه انسان ایجاد می‌كند كه این تازگی در طبیعت و شهر و انسان‌ها نمایان است.
یاسمینا: نوروز برای من یك حس دوگانه دارد؛ هم خوشحال‌كننده است و هم ناراحت‌كننده. به این دلیل ناراحت‌كننده است كه حس می‌كنم یك سال دیگر گذشته و چه كارهای عقب‌افتاده‌ای داشته‌ام كه موفق به انجام آنها نشده‌ام یا خدایی‌ناكرده چه كسانی را از دست داده‌ام و حتی اینكه یك‌سال پیرتر شده‌ام كه این جنبه‌های غم‌انگیز عید برای من است ولی جنبه‌های مثبت آن همیشه بیشتر و مهم‌تر است؛ اینكه همه‌چیز شروعی تازه پیدا می‌كند. از فصل بهار گرفته تا طبیعت و زندگی و. . . همه و همه وارد زندگی تازه‌ای می‌شوند و این انرژی و حس مثبت را به انسان نیز انتقال می‌دهند.
عیدی‌های جالب و عجیب
امیریل: همه چیز در نوروز جالب است؛ چراكه برای هر اتفاق و هر سنتی یك تحلیل وجود دارد و معنی خاصی دارد اما برای من جالب‌ترین موضوع در نوروز این است كه آدم‌ها به هم نزدیك‌تر می‌شوند، به همدیگر لبخند می‌زنند و این اتفاقی است كه حاصل سنت‌ها و نمادهای نوروز است.
یاسمینا: عیدی گرفتن برایم خیلی جالب است. (باخنده) البته الان عیدی‌ گرفتن‌ها هم بیشتر شده است و به جز خانواده خودم، خانواده همسرم هم به من عیدی می‌دهند و عیدی گرفتن از دوتا خانواده واقعا جذاب و جالب است. البته ناچار هستم به خواهرزاده و برادرزاده‌ام عیدی بدهم ولی دركل دوست دارم بیشتر عیدی بگیرم.

امیریل: من هم تا زمانی‌كه عیدی می‌گرفتم رابطه‌ام با عیدی خیلی خوب بود، (باخنده) هرچند حالا هم كه عیدی می‌دهم باز هم رابطه خوبی با عیدی دارم؛ البته وقتی كار می‌كنیم و بتوانیم حقوق‌مان را سرموقع بگیریم، قطعا رابطه بهتری هم با عیدی دادن پیدا می‌كنیم. من از كودكی دوست داشتم عیدی‌هایم را جمع كنم و درواقع تنها زمانی بود كه استقلال مالی پیدا كرده و برای پولم برنامه‌ریزی می‌كردم و حالا هم به دلیل همین حس دوست ‌دارم به دیگران عیدی دهم.
جام و آینه و خاطره‌بازی
یاسمینا: خرید جام و آینه برای سفره هفت‌سین مجله ایده‌آل، دقیقا مرا یاد زمانی انداخت كه نزدیك مراسم ازدواج‌مان بودیم و با مادرهمسرم رفتیم جام و آینه خریدیم. جالب است كه موقع عكاسی به این موضوع فكر می‌كردم كه چقدر زود گذشت و حالا كه دومین عید زندگی مشترك را پشت‌سر می‌گذارم، همه آن خاطرات برایم زنده شد.
امیریل: جام و آینه مرا یاد فضای ازدواج و سفره عقد خودم انداخت و شیرینی شروع زندگی مشترك‌مان با یاسمینا.
خدا را فراموش نكنیم
یاسمینا: برای همه اول از همه آرزوی سلامتی می‌كنم چون مهم‌ترین چیز در زندگی همین است. بابت داشته‌ها و نداشته‌ها خداوند را شكر كنید چون قطعا حكمتی در تمام آنها بوده است. همیشه قدر خانواده و اطرافیان‌تان را بدانید و عشق را هرگز فراموش نكنید چون بدون عشق نمی‌توان زندگی كرد.

امیریل: حس می‌كنم چون نوروز فضای قدرتمندتری دارد و مردم كدورت‌ها را كنار می‌گذارند و به هم نزدیك‌تر هستند، در نتیجه خداوند هم نگاه ویژه‌تری به آدم‌ها دارد و صدای مردم بهتر به گوش خداوند می‌رسد. حس می‌كنم در این ایام هركسی آرزویی كند، برآورده می‌شود. آرزوی من برای همه و همه این است كه ان‌شاءالله همیشه سالم و سلامت باشند و در كنار هم به آرامش برسند. هیچ‌وقت خدا را فراموش نكنند و آرزو می‌كنم كه خداوند همیشه به ما نگاه كند.



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه افراد مشهور , ,
تاریخ : یک شنبه 23 اسفند 1394
بازدید : 1245
نویسنده : وحید



:: موضوعات مرتبط: عکس های جالب , ,
تاریخ : شنبه 22 اسفند 1394
بازدید : 1181
نویسنده : وحید
تاریخ : شنبه 22 اسفند 1394
بازدید : 1161
نویسنده : وحید



:: موضوعات مرتبط: عکس های جالب , ,
تاریخ : شنبه 22 اسفند 1394
بازدید : 1059
نویسنده : وحید



:: موضوعات مرتبط: عکس های جالب , ,
تاریخ : جمعه 21 اسفند 1394
بازدید : 998
نویسنده : وحید

شقایق فراهانی در خانواده‌ای رشد كرده كه هنر و اهمیت به آن یكی از اولویت‌های اصلی بوده و تك‌تك‌ اعضای این خانواده در عرصه‌های هنری، به مدارج بالایی رسیده‌اند.
شقایق فراهانی در خانواده‌ای رشد كرده كه هنر و اهمیت به آن یكی از اولویت‌های اصلی بوده و تك‌تك‌ اعضای این خانواده در عرصه‌های هنری، به مدارج بالایی رسیده‌اند. او كه فرزند و تربیت‌شده اساتیدی چون استاد بهزاد فراهانی و استاد فهمیه رحیم‌نیا می‌باشد، خودش در 20سالگی مادر شده است و حالا سال‌هاست كه در كنار هنر بازیگری، هنر مادرشدن را نیز در زندگی‌اش به نمایش گذاشته. صحبت‌های او درباره كار، خانواده و زندگی بسیار جذاب و دوست‌داشتنی است.
پركاری سال‌های اخیر
خوشبختانه در یكی، ‌دو سال اخیر پیشنهادات خوبی در سینما و تلویزیون به من شده و همین باعث شده پركار باشم. در جشنواره هم كارهای خوبی را در بخش‌های مختلف داشتم كه خوشحالم از اینكه این فیلم‌ها فرصت حضور در جشنواره را پیدا كردند. نكته‌ای كه در این فیلم‌ها وجود داشت این بود كه نقش‌های متفاوتی با یكدیگر بودند و همین موضوع برایم جذاب بود كه در نقش‌های متفاوت دیده شوم.
متفاوت و باورپذیر
بدون شك خیلی از دوستان و همكاران من در عرصه بازیگری دوست دارند در نقش‌های متفاوت از كارهای قبلی‌شان حضور داشته باشند چرا كه كلیشه شدن برای هیچكس خوشایند نیست. من هم دوست دارم نقش‌های متفاوتی بازی کنم و از طرف دیگر دوست دارم نوع بازی‌ام برای مخاطب باورپذیر باشد. این موضوع را قبلا هم گفته‌ام كه اگر مخاطب هنگام تماشای فیلم این حس را داشته باشد كه من برایش فقط نقش بازی می‌كنم، من شكست خورده‌ام!
از غم نان تا عشق
من کارهای متعددی را بازی کرده‌ام که بیشترشان را دوست دارم. جاهایی بوده که به عللی مانند همان غم ‌نان معروف یا رودربایستی رفته‌ام سر یك فیلم اما نمی‌توانم بگویم همه کارهایم را این‌طوری انتخاب کرده‌ام. خیلی از کارهایی را که بازی کرده‌ام واقعا دوست دارم و برای‌شان زحمت کشیده‌ام.
الگویی برای همیشه
در میان بازیگران، چهره‌های مختلفی بوده‌اند که هنر و توانایی‌های‌شان را قبول داشتم ولی چندان به این مساله که الگویی داشته باشم، فکر نکرده‌ام. بازیگر باید خودش باشد؛ نه حتی کپی خوب یک نمونه قبلی. اصلا زیبایی بازیگری به همین تنوع آن است نه تکرار شدن‌های متوالی. با این ‌همه سوسن تسلیمی را یکی از بهترین‌ها می‌دانم که حتی سال‌ها بعد از آنکه در سینمای ما حضور ندارد اما هنرش مانند اثری پررنگ و تازه در بازیگری می‌درخشد.
زنان سرزمین من
به زن‌های مهمی که در سینما اثرگذار بوده‌اند احترام می‌گذارم. به نظرم خود ما باید به ارزش زن اضافه کنیم. من هر نقشی را بازی نمی‌کنم و در زندگی هم به زن بودن خودم افتخار می‌کنم. از اینکه بروم در کاری یک زن بی‌تاثیر و خنثی باشم حذر می‌کنم و دوست ندارم زن را چیزی در حد گلدان و مبل و... در صحنه پایین بیاورم که تاثیری در فیلم ندارد و فقط ابزار است. برای همین زنانی را که در سینما برای رشد جایگاهشان تلاش کرده‌اند دوست دارم و به آنها احترام می‌گذارم؛ چه بازیگر، چه کارگردان، چه نویسنده، چه در هر رشته دیگری که کار کرده‌اند.
به دنبال استعداد
در خانه ما هر کسی استعدادش در زمینه‌ای بیشتر بود. برادرم در طراحی و نقاشی و من هم در بازیگری. برای همین وقتی می‌خواستیم وارد فضای بازیگری شویم، پدر و مادرم با حضور ما در سینما و این رشته خیلی موافق نبودند. البته در نهایت آدم‌ها خودشان مسیر خودشان را پیدا می‌کنند و اتفاق‌های خوبی را تجربه می‌کنند، چیزی که شاید در آن سال‌ها برای من کمتر رخ داد.
مادری کم سن و سال
مادر شدن از آن حس‌هایی است که تا تجربه نکنید نمی‌توانید درباره‌اش صحبت کنید. این اتفاق بزرگ‌ترین اتفاق در زندگی یک زن است. من خیلی زود و در 20 سالگی مادر شدم و بابت آن بسیار خوشحالم. شما با آمدن فرزند چیزهایی را به دست می‌آورید که با هیچ‌چیز در دنیا قابل مقایسه نیست. من در زندگی به لحظات سختی رسیدم که اگر وجود پسرم، سام نبود واقعا نمی‌توانستم تحمل کنم. جالب است که مادر شدن، یک دفعه شما را بزرگ می‌کند و من آن زمان حس نمی‌کردم 20 ساله هستم.
به خاطر پسرم
بی‌شک جاهایی بوده که من نتوانستم آن‌طور که باید برای سام مادری کنم اما این در زندگی همه روی می‌دهد و نمی‌توان گفت صرفا زنان بازیگر یا مردان بازیگر در مورد بچه‌های خود کوتاهی می‌کنند. به دنیا آوردن یک بچه آن‌قدر مسوولیت بزرگی است که شما همیشه نگرانید نتوانید درست از پس آن بربیایید. من گاهی نتوانستم خواسته‌های به‌جای پسرم را انجام دهم اما سعی کرده‌ام به اشکال دیگر، این نبودن‌ها را جبران کنم.
مادر و پدر حامی
بدون شك هر انسانی در زندگی نیاز به حمایت والدین خود دارد. برای من كه دقیقا همین طور بوده و حس می‌كنم خیلی خوشبخت بوده‌ام كه چنین پدر و مادری داشته‌ام. پدر و مادرم درواقع بال‌های پرواز من در زندگی بوده‌اند و نقشی كلیدی در زندگی من داشته‌اند. قطعا اگر در خانواده دیگری متولد شده بودم، سرنوشت دیگری داشتم.
بازیگران لوکس و پولدار
بازیگری همیشه برای خیلی از مردم یک مرحله از ترقی مالی به حساب آمده که فکر می‌کنند بازیگرها پول‌های آنچنانی و خانه‌های لوکس و زندگی اشرافی دارند. اما واقعا درصد کمی از جامعه بزرگ هنری از خودشان خانه دارند. عده زیادی از آنها حتی هنوز بعد از سال‌ها مستاجر هستند و اگر اتفاقی برای‌شان بیفتد یک بیمه ساده هم ندارند. فکر می‌کنید چند بازیگر پشتوانه مالی خوبی دارند که اگر در سال به هر علتی کاری به آنها پیشنهاد نشد به راحتی و با آرامش و بی‌دغدغه زندگی خود را سپری کنند. ما درست برعکس جهان رفتار می‌کنیم و هنرمندان‌مان فقط یک ظاهر لوکس دارند.
پذیرفتن واقعیت‌ها
باید منطقی صحبت كنم و واقعیت‌ها را بگویم. من هم مانند هر مادر دیگری با فرزندم دچار چالش‌هایی شده‌ام و هیچكس نمی‌تواند بگوید كه هرگز با فرزندش دچار مشکل نشده است ولی همیشه سعی كرده‌ام این چالش‌ها را مدیریت و آنها را برطرف كنم چرا كه با از بین بردن هر مشكل، مهر میان مادر و فرزند بیشتر و محكم‌تر می‌شود.
رهاتر از رهایی
نباید زندگی را سخت بگیریم. گاهی نباید به چیزهایی که داریم آن‌قدر وابسته شویم که نه‌تنها نبودشان بلکه حتی فکر نبودشان هم ما را آزار بدهد. خوب است کمتر خودمان را با زنجیرهای دست و پاگیری که اجازه نمی‌دهند لذت ببریم و راحت و آسوده نفس بکشیم، این طرف و آن‌طرف بکشیم. ما فقط یک‌بار به دنیا می‌آییم و باید تا آنجا که می‌شود خوب باشیم و خوب زندگی کنیم. خوب زندگی کردن فقط وابستگی‌ها و داشته‌های مادی نیست. باید عاشق بود. باید زندگی کرد و ارزش لحظه‌ها را درک کرد. باور کنید می‌شود بدون خیلی چیزها زندگی کرد و کمبودی هم حس نکرد.
دیدن زیبایی زندگی
آدمی نیستم که فقط غر بزنم و از بدی چیزها بگویم. اینکه خوبی‌های اتفاقات دوروبرمان را نبینیم و فقط به بدی‌های آن فکر کنیم باعث می‌شود نتوانیم از زندگی لذت ببریم. زندگی پر از چیزهای خوبی است و ما گاهی آنقدر مشغول بدی‌ها و غم‌هایش می‌شویم كه آنها را نمی‌بینیم؛مثلا درباره همین فضاهای مجازی، من همان‌قدر که از فضای مجازی لذت می‌برم و چیز یاد می‌گیرم، می‌توانم در آن نقایص را ببینم و آن را رد کنم. مهم این است که ما چگونه رفتار می‌کنیم. همه چیز آنقدرها بد نیست که تصور می‌کنیم.

ماجرای پشت و خنجر
به نظرم بعضی حرف‌هایی که گفته می‌شود و بعضا خود دوستان سینمایی عنوان می‌کنند، مصداق بارز خیانت کردن است. اینکه درباره پشت ‌صحنه سینما حرف‌های بدی بزنیم که اعتماد خانواده‌ها و مردم نسبت به آن از بین برود بسیار ناجوانمردانه است. خودمان که نباید به خودمان از پشت خنجر بزنیم. اینکه اتفاقات بد و بزه‌ها را فقط مختص یک کار بدانیم و طوری وانمود کنیم که اجر و زحمت شبانه‌روزی یک‌ عده کثیری از بین برود، حمایت از سینما و حرف حق زدن نیست. بهتر است قبول کنیم که اگر در عرصه‌ای به جایی نمی‌رسیم می‌تواند از بی‌استعدادی خودمان باشد. نمی‌توان گفت هر کسی به موفقیت رسیده پول و رابطه‌ای پشت سرش بوده است.



:: موضوعات مرتبط: دانستنی های جالب , ,
تاریخ : جمعه 21 اسفند 1394
بازدید : 1901
نویسنده : وحید

 

 

بابی فیشر
بابی فیشر نابغه شطرنج، دانش آموز نا آرامی که مدرسه را ناتمام گذاشت و پیروزی سال ۱۹۷۲ او بر بوریس اسپاسکی روسی توفیق غرب بر بلوک شرق در اوج جنگ سرد دو جناح تلقی شد.
نام کامل: رابرت جیمز بابی فیشر
کشور: ایالات متحده آمریکا - ایسلند
تولد: ۹ مارس ۱۹۴۳ - شیکاگو , ایلینوی
مرگ: ۱۷ ژانویه ۲۰۰۸ (۶۴ سال) - ریکیاویک , ایسلند
عنوان: استادبزرگ شطرنج
قهرمانی شطرنج جهان: ۱۹۷۲-۱۹۷۵

بابی فیشر نابغه شطرنج، دانش آموز نا آرامی که مدرسه را ناتمام گذاشت و پیروزی سال ۱۹۷۲ او بر بوریس اسپاسکی روسی توفیق غرب بر بلوک شرق در اوج جنگ سرد دو جناح تلقی شد و خود در سال های بعد به نماد مسلم مبارزه با آمریکا و افشاگر جنایات آنها بدل شد، بر خلاف زمان حیاتش مرگ آرام و خاموشی را در ۶۴ سالگی در ایسلند تجربه کرده است. فیشر که با غلبه بر اسپاسکی در سال ۷۲ قهرمان شطرنج جهان شد و تا ۱۹۷۵ این عنوان را در اختیار داشت، جمعه ۲۹ دی ماه بر اثر بیماری کلیوی در کشور مذکور، جایی که پیروزی بزرگ ۳۶ سال پیش او بر حریف روس در آن مکان شکل گرفته و در ،۲۰۰۵ در اوج تقابل فیشر با دولت آمریکا به وی مأوا و پناهندگی اجتماعی داده بود، جان باخت.
فیشر در ماه های اخیر بیمار و اغلب بستری بود و خبر آن نیز در سایت های اینترنتی شطرنج آمده بود و دوستداران این ورزش فکری از آن مطلع شده بودند. با این حال به گفته اینار اینارسون سرکرده گروهی که در سال های اخیر روند کوشش برای اهدای پناهندگی و تابعیت ایسلند به فیشر را هدایت می کرد، وی مردی نبود که به دنبال توجه و رسیدگی پزشکان و درمان خویش باشد و اصولاً به داروها و روش معالجه غربی ها اعتقادی نداشت.
● حضور در بلگراد
فیشر افسانه ای، در سال ۱۹۹۲ یعنی در بیستمین سالگرد مبارزه تاریخی اش با اسپاسکی، در بلگراد ظاهر شد تا دوباره با وی دیدارهایی (دوستانه) داشته باشد، اما این مسئله در تعارض با قواعد بین المللی و نوع سیاست گذاری دولت آمریکا در آن زمان بود که سفر اتباع این کشور را به یوگسلاوی در اوج جنگ بالکان غیر قانونی می شمرد. بنابراین فیشر از آن زمان به بعد از جانب آمریکا یک قانون شکن شمرده شد و تحت پیگرد قرار گرفت. این مسئله سبب گشت او مثل سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۲ در اکثر اوقات ناپدید و در عزلت باشد، ولی هر از چندگاه در مصاحبه هایی با رادیو فیلیپین دولت زیاده خواه آمریکا را بکوبد و صهیونیست ها را مشتی سارق و جانی بنامد.
این چنین بود که وقتی در سال ۲۰۰۴ با یک پاسپورت منقضی شده آمریکایی در فرودگاه ناریتای ژاپن دستگیر شد، تلاش زیادی از سوی آمریکایی ها برای دیپورت شدن او به آن کشور و محاکمه شدنش به جرم های فوق صورت گرفت، اما فیشر از این قضیه رست و پس از ۹ ماه بلاتکلیفی با کمک و مشارکت دولت ایسلند، به آن کشور بازگشت و تا آخرین روز ناآرام و پر ماجرای زندگی اش در همان جا ماند.
● بزرگ ترین افسوس
گری کاسپاروف شطرنج باز معروف روسی که از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۴ قهرمان شطرنج آماتوری جهان و از آن تاریخ تا اوایل دهه جاری قهرمان شطرنج حرفه ای دنیا شناخته می شد، گفته است: «فیشر را باید پیشاهنگ و حتی پایه گذار شطرنج حرفه ای نامید، هرچندصحبت های بی پروای او در عمل یک عامل تبلیغی مناسب برای این رشته ورزشی خاص تلقی نمی شدند. بزرگترین افسوس من این است که او را هرگز از نزدیک ملاقات نکردم.»
خیلی ها فیشر را بهترین شطرنج باز تاریخ می انگارند و خود او نیز با شیطنت خاصی همین ادعا را مطرح می کرد، ولی زندگی نا آرام و ایده های خاص فیشر، او را پس از اوجگیری خیره کننده اوایل دهه ۱۹۷۰ به سمت سراشیبی و ناکامی سوق داد. گفته می شود که هوش ذاتی و IQ او از آلبرت اینشتین هم بالاتر بوده و بر این اساس تصور می گشت که ثروت بزرگی را خواهد اندوخت.
با این حال او به این امر نائل نشد و در حالی پول های کلان برای هر مسابقه خود طلب می کرد که مشابه ارقام درخواستی وی بیشتر در عرصه بوکس مشاهده می شد. این گونه رفتارها و برخوردها قطعاً باعث بهم ریختن تعادل و انسجام رقبایش و شکست آنها در برابر فیشر می شد. اما در عین حال او را از اکثریت مردم دور می ساخت و تنها کسانی که برای فیشر باقی مانده بودند، تعداد اندکی دوستان نزدیک وی و برخی دوستداران پر و پا قرص شطرنج بودند.
● بدون وقت برای شطرنج
قدر مسلم این که فیشر مخالف درجه اول صهیونیسم بود و از هر فرصتی برای بیان مضار و جنایات آنها سود می جست و دائماً در این زمینه روشنگری می کرد. اظهارات ضدآمریکایی فیشر نیز پیوسته بیشتر می شدند که هر چند امور بسیار پرارزشی بودند و پرده از تخلفات گسترده آمریکایی ها و دستیاران اسرائیلی آنها برداشت اما به اعتقاد کاسپاروف سبب می شد که دیگر وقت لازم را به شطرنج اختصاص ندهد و تخصص اول خود را کنار بگذارد؛ تخصصی که باعث شد وی در نبرد تاریخی اش با اسپاسکی در سال ۱۹۷۲ به رغم حضور یک لشکر مشاور و همراه و مربی و کارشناس در کنار شطرنج باز شوروی، بر این رقیب چیره و قهرمان جهان شود.
با این حال شکی نیست که فیشر عمداً و یا غیرآگاهانه به بهترین شکل از مسائل حاشیه ای برای تضعیف اسپاسکی (و هر حریف دیگر خود) سود می جست و با از بین بردن تمرکز آنها به آنچه می خواست، می رسید. او در همان نبرد تاریخی آن قدر بر سر شرایط و حتی میزان نور و روشنایی محل برگزاری مسابقه چانه زد که در نهایت بازی او با اسپاسکی به یک اتاق پشتی و دور از دوربین های تلویزیونی و عکاسی منتقل شد و در چنین مکانی بود که او توانست عقب ماندگی ۰-۲ اولیه خود را در برابر اسپاسکی جبران و در نهایت صاحب پیروزی ۸‎/۵ – ۱۲‎/۵ در برابر این رقیب روسی در ۲۱ بازی فیمابین دو طرف شود.
● وقف شطرنج
با این وجود کاسپاروف که در آن زمان در هیئت یک نوجوان مسابقه دو غول شطرنج در ریکیاویک را تماشا و تعقیب می کرد، می گوید چیزی که بیش از سایر عوامل چشم وی را در آن سری دیدارها گرفت، تخصص درجه اول فیشر و وقف و مصروف بودن وی به آن بازی ها و به شطرنج بود و این ویژگی فیشر که هر چه فکر و انرژی داشت، صرف کسب پیروزی در آن نبرد می کرد، بیش از هر چیزی برای او جلب کننده بود. کاسپاروف در دل زمستان ۲۰۰۸ و چند روز پس از مرگ نابغه شطرنج می گوید: «فیشر مهارت غیرقابل انکاری در بررسی صفحه شطرنج و حرکت مهره های خود بر روی آن داشت و این خصلت را به خوبی با فاکتور جنگ روانی و ستیزهای روحی همراه می ساخت و از این طریق تبدیل به بازیکنی غیرقابل دستیابی می شد.» «سه وی توزار گلیگوریچ» دوست سال های طولانی فیشر نیز با این گمانه زنی موافق بود و می گفت: «فیشر بسیار محکم و قوی از مواضع و محل استقرار مهره هایش روی صفحه شطرنج دفاع می کرد و حاضر به قربانی کردن هر چیزی بود و در این گونه مسائل استاد نشان می داد.»
● کاراکتر ناآرام
با این حال فیشر بعد از کسب عنوان جهانی در سال ۱۹۷۲ دیگر حاضر نشد آن طور که باید و شاید در صحنه حاضر باشد و چون در سال ۷۵ از رویارویی با کارپوف سرباز زد، مقام قهرمانی جهان را به این حریف سپرد. پس از آن بود که فیشر ناپدید و کمتر در اجتماعات رؤیت شد و حالت پارانویا و نگرانی های افراطی وی زمانی فزونی گرفت که در سال ۱۹۸۱ قیافه بی نظم و موهای به هم ریخته او بهانه ای برای اشتباه گرفتن وی با یک سارق بانک در ایالت کالیفرنیای آمریکا شد و فیشر مطمئن گشت که دست هایی علیه وی در کار است و رسانه های آمریکا را متهم به مسموم کردن افکارعمومی علیه خویش کرد. او بخصوص از این قضیه ناراحت بود که چرا این رسانه ها در توصیف وی مکرراً از واژه های «عجیب و غریب» و «غیرعادی» و «دیوانه وار» سود می جویند و به چه سبب اصرار در به تصویر کشیدن یک کاراکتر ناآرام از وی دارند.
در سال ۱۹۹۲ که فیشر با نادیده گرفتن تذکر اکید دولت آمریکا برای مسابقه ای تکراری اما دوستانه با اسپاسکی به یوگسلاوی رفت، وقتی متن تذکرنامه این دولت را به فیشر نشان دادند، او آن را فاقد کوچک ترین ارزشی توصیف کرد و آن ورقه را به گوشه ای پرت کرد و سپس اسپاسکی را از نو برد و این بار ۳ میلیون دلار دستمزد گرفت و قول داد که حتی یک دلار آن را نیز به عنوان مالیات نپردازد و چنین نیز کرد.
● بعد از ۱۱ سپتامبر
در سال ۲۰۰۱ بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر فیشر در یک برنامه رادیویی در فیلیپین اتفاق مذکور را رویدادی عالی خواند و گفت : فقط این گونه مسائل سبب خواهد شد که دولت تروریستی آمریکا سر جایش بنشیند و صهیونیست ها که دستی در این دولت دارند، تنبیه شوند. با این حساب دولت آمریکا بیش از هر زمانی وی را تعقیب می کرد و خواستار بازداشت و محاکمه وی بود و رفتن او به ایسلند تنها گزینه ای بود که وی داشت. اما به گفته اینارسون او از این شرایط نیز راضی نبود، زیرا به نظر می رسید که داخل این کشور محبوس شده و حق سفر ندارد. سفر تازه و آخر او، این مشکل را هم حل کرده است.



:: موضوعات مرتبط: دانستنی های جالب , زندگی نامه افراد مشهور , ,
:: برچسب‌ها: شطرنج , زندگی نامه ,
تاریخ : پنج شنبه 20 اسفند 1394
بازدید : 1070
نویسنده : وحید

شبنم فرشادجو

یکتا ناصر

ریما رامین فر و همسرش امیر جعفری

فرناز رهنما و همسرش

طناز طباطبایی



:: موضوعات مرتبط: عکس بازیگران زن , ,
به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دنیای عکس ،دانلود رمان و آدرس zoodbia.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com